Page 1
حجم: 3.75 مگابایت
Page 2
حجم: 4.34 مگابایت
Page 3
حجم: 4.19 مگابایت
Page 4
حجم: 3.92 مگابایت
Page 5
حجم: 4.15 مگابایت
Page 6
حجم: 4.01 مگابایت
Page 7
حجم: 3.96 مگابایت
Page 8
حجم: 3.6 مگابایت
Page 9
حجم: 3.58 مگابایت
Page 10
حجم: 4.21 مگابایت
Page11
حجم: 4.25 مگابایت
نیاز بعدی : فرهنگ صداقت
جیمز اوتول ، وارن بنیس مترجم: سارا پنجی زاده ص 55
چکیده
اگر قرار است از فاجعه هایی که طی دهه گذشته برای کسب وکارها رخ داد چیزی بیاموزیم، درس این است که باید از ارزیابی رهبران سازمانی فقط بر اساس مقدار ثروتی که برای سرمایه گذاران ایجاد میکنند دست برداریم. معیار سالمتر این است که: رهبران تا چه میزان میتوانند سازمانهایی را ایجاد کنند که از لحاظ اقتصادی، اخلاقی و اجتماعی پایدار باشند. نخستین گام به سوی انجام چنین هدفی آن است که فرهنگ رک گویی را در سازمان ایجاد کنیم.
اوتول، از مدرسه بازرگانی دنیلز دانشگاه دنور و بنیس، از دانشگاه جنوب کالیفرنیا، میگویند اگر کارکنان به اطلاعات بهروز و مرتبط دسترسی نداشته باشند، سازمانها نمیتوانند نوآوری کنند، به نیازهای سهامداران پاسخ دهند یا به طور اثربخش کار کنند. با وجود این، افزایش شفاف سازی میتواند کشاکشی دشوار علیه طبیعت آدمی باشد. موانع بیشماری بر سر راه است: مدیران خودبرتربینی که به سخنان زیردستانش گوش فرا نمیدهند یا آنان را به خاطر رساندن اخبار بد مجازات میکنند؛ رهبرانی که عقیده دارند اطلاعات قدرت میآورد و به همین علت آن را میاندوزند؛ تفکر گروهی میان اعضای گروهی که نمیدانند چگونه مخالفت خود با نظرات یک دیگر را ابراز کنند؛ هیات مدیرههایی که مدیران ارشد پرجذبه را مورد پرسش قرار نمیدهند.
با وجود این، رهبران میتوانند برای پرورش شفاف سازی گامهایی بردارند. آنان میتوانند با آزادانه سخن گفتن و صراحت، پذیرفتن اشتباه های خویش، ترغیب کارکنان به حقیقت گویی در برابر صاحبان قدرت و پاداش دادن به منتقدین، الگوی همان رفتاری باشند که خواهان دیدن آن هستند. آموزش کارکنان در مورد پرداختن به گفت وگوهای ناخوشایند همراه با ادب و متانت نیز موانع موجود بر سر راه ارتباط صادقانه را از میان برمیدارد. رهبران میتوانند برای جلوگیری از اثرپذیری خود از افراد مغرض، منابع اطلاعاتی خویش را افزایش دهند. این راهکاری آشکار است که به ندرت مورد استفاده قرار میگیرد. شاید بزرگ ترین اهرم برای تغییر فرهنگ همان روند انتخاب مدیرعامل باشد؛ یعنی انتخاب رهبران بر اساس شفاف سازی در رفتار و نه تنها بر مبنای توانایی رقابت و شرکتهای اندکی حتی تا آنجا پیش رفته اند که همه اطلاعات مربوطه را با تک تک کارکنانشان در میان گذاشته اند.